کیارادکیاراد، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 18 روز سن داره

کیاراد تپلی

حضور کیاراد در مراسم شیرخوارگان حسینی

این اولین بار بود که رفتم و حضور پر رنگی هم داشتم آخه چندین مرتبه گریه کردم و همه متوجه حضور من شدند.اما نمیدونم چرا وقتی من گریه می کردم همه سعی داشتند آرومم کنند ،اما خودشون که گریه می کردن کسی چیزی نمی گفت ،حتی مداح  هم چند باری  گفت گریه کنید، گریه کنید؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! امیدوارم روزی من هم لذت گریه کردن برای امام حسین را با تمام وجود درک کنم.     ...
11 آذر 1390

316روزگی کیاراد

  سلام یک سلام مخصوص به همه کسانی که از من دورند ودلشون هم واسه من یه ذره شده. خاله هانی جون،عمه های عزیز م زهرا ،زینب ،زهره ، سینا پسرخاله خوشتیپم، آرین جون ،غزل عزیزم ،سعادجون و علیرضا جون دل من هم برای شما تنگ شده.این عکسای ٣١٦ روزگی من هستند ،البته تغییر زیادی نکردم فقط اینکه وقتی غذا می خورم میگم به به ،از روی کتاب اعداد دو و سه رو میخونم ،وقتی بهم میگن کنترل رو بیار یا در رو ببند یا گربه ات رو بیار من هم واسشون میارم.بقیه چیزها را هم متوجه میشم اما انجام نمیدم!!!!!    بابایی اجازه هست گل بچینم؟ نه من چشمامو بستم وگلهارو چیدم  گفتم شاید اینطوری کسی متوجه نشه!!!!...
11 آذر 1390

تولد عمه های عزیزم مبارک

                               زهرا و زینب عزیز تولدتون مبارک .دلم واستون یه ذره شده  .دوستتون دارم . بووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس.                         ببخشید یه ذره دیر شد آخه از صب تا شب بغل این و اون هستم اصلا فرصت نمیکنم به وبلاگم سری بزنم. ...
4 آذر 1390

بازیهای فکری کیاراد

سلام این ماجرا که می خوام واستون بنویسم مربوط به ٥ ماهگیم هستش.والدین عزیز من طبق مطالعات و تحقیقاتی که از جاهای مختلف کسب کرده بودن تصمیم گرفتن برای من اسباب بازیهایی بخرند که به شکوفایی ذهن من کمک کنه.برای همین کل شهر رو جستجو کردن و تا سن ٣ سالگی هر بازی فکری که توی بازار بود خریدند.دستشون درد نکنه اما من چطور الان روبیک درست کنم !!!!!!    با وجود اینهمه بازی فکری اما از جلد دوربین خوشم میادش       جنگا،شطرنج،پنتابال،تخته      مکعب هوش کوچک و بزرگ     کارت آموزشی و جورچین آهنربایی     تخته و چکش     ...
4 آذر 1390
1